سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

رویای پاک سپنتا

با ما به از این باش...

شازده پسر ناقلا امروز رفتیم سونوگرافی تا ببینیم تو چه وضعیتی هستی وقتی خانم دکتر داشت اوضاع و احوالتو بررسی میکرد خیلی آقا شده بودی و سربه زیر، اصلا هیچ حرکتی از خودت نشون ندادی انگار نه انگار که چند دقیقه پیش که تو نوبت نشسته بودم جنابعالی نبودید که شیلنگ تخته مینداختید، وروجک اونجای که باید یه تکونی به خودت بدی مظلوم میشی    آخه مامانی باید حرکت میکردی تا وضعیت تنفسیتم مشخص میشد ولی اصلا به روی خودت نیوردی هر چی ما از اینطرف به اونطرف شدیم نشستیم بلند شدیم در خونتون زدیم، از پشت در نازتون کردیم، فایده ای نداشت جوجوی ما سرشو کرده بود زیر بال هاشو و تکون نمی خورد در نهایت مجبور شدم برم بیرون و با بابا سعید قدمی بزنم و یه آبمیوه شی...
18 مرداد 1392

لمس تن تو...

فرشته من پسملی قند عسل ،  بالاخره بعد از کلی تحقیق و تفحص دکتر جدیدمون را انتخاب کردم  خانم دکتر مهشید بحرینی. قراره خان پسر ما توی بیمارستان بهمن چشمای قشنگشو به این دنیا باز کنه. تازه 34 هفته و 3 روز گذشته باید یه شش هفته ای هم منتظر باشی.... نمی دونی توی این مدت چقدر استرس داشتم  هنوز هم دارم دلهره و نگرانی داره قلبمو از جاش در میاره  همش میترسم. هر چی که به زمان اومدنت نزدیکتر می شیم استرس ها هم بیشتر میشه هر روز به یه چیزت فکر میکنم مدام سوالهای عجیب وغریب به ذهنم میاد اگه یه وقت خدای نکرده خدای نکرده زبونم لال یه مشکلی چیزی داشته باشی چی ؟؟؟؟ فکر کردن به سالم بودن چشمات، گوشات، تک تک اعضای بدنت دلهره ای به ...
16 مرداد 1392
1